آرینا جونمی

امروزصبح ساعت11.30همراه مامانی جون رفتیم گوشهاتو سوراخ کردیم،نمیدونی چی کشیدیم با هزار مکافات آرومت کردیم.آقای دکتر اولین گوشتو که سوراخ کرد کلی گریه کردی و برای دومی کلی اذیت کردی و وقتی سوراخ کرد الهی بمیرم به هق هق افتادی،بعدم آقای دکترو که میدیدی بدتر میکردی، خلاصه که از درمانگاه اومدیم بیرون من ومامانی برات بلوز خریدیم مرسی مامانی زحمت کشیدی.                                                  &...

آرینای مامان کم کم داره میشینه ولی باید بگیریمش تا نیفته،البته مامانی هنوز خودت نمیتونی بشینی میشونیمت،مامان قربونت بره. ...

فکر کنم گشنت شده اینجوری نگاه میکنی مامانی من،فدای تو..... ...

  ١٧دی رفتیم واکسن نینیمونو زدیم که الهی مامان فدات بشه که چقدر گریه کردی،تو ماشین خوابت برد اومدیم خونه پای خانمی خیلی درد میکرد کمپرس گذاشتیم،اینم شبش که نینی تب کرده و نمیخوابه که بالاخره ٤صبح لالا کردی دخترم. ...

  امروز بابا شما رو برای اولین بار گذاشت تو روروئک،میدونی چرا چون فقط میخوای راهت ببریم ولی متاسفانه پات به زمین نرسید حالا چی کار کنیم؟   ...

امروز آرینا خانم ماهشون تموم شد،مبارک باشه خانمی قدشما:٦٩ سانتیمتر وزن شما:٩ کیلوگرم     ...

    بابایی برامون بستنی خرید همین که اومدیم بخوریم شما دست مامانو کشیدی که بخوری خداییش اصلا به مامان مجال ندادی،آخه زیادش برای شما خوب نیست خانمی ولی فکر کنم بستنی خور بشی. ...

هر موقع این فرشته کوچولو از خواب پامیشه به من وباباش لبخند میزنه،مامان وبابا عاشق از خواب پاشدن شما هستن،فدای شما آخر خوردمت. ...

آرینای قشنگم یه روزی مامان این لباسارو میپوشیده چه زود میگذره این روزگار،امیدوارم روزگار بهترینهارو برات رقم بزنه.   ...

  ...